? حضرت زهرا «عليها السلام» پس از رحلت رسول گرامي «صلي الله عليه و آله» تنها فردي است كه با همه وجود از طريق استدلال و محاجّه و تا مرز جهاد و شهادت در پايه گذاري مكتب تشيع تلاش ميكند و در غوغاسالاري سياسي و فرهنگي حاكم بر مدينه، تمدّني اصيل و مدنيّتي علوي را ترسيم و حمايت نمود و در فرهنگ سازي تشيع نقش اساسي بازي كرد. در شرائطي كه فرياد علي «عليه السلام» در گلو ميپيچيد، نداي فاطمه زهرا «عليها السلام» در مسجد مدينه در حضور عام مردم بلند بود. در شرائطي كه علي «عليه السلام» شمشير غلاف نموده بود، فاطمه زهرا «عليها السلام» در برابر خليفه جور زمان خود ايستاده بود و قيام لله داشت. يعني علي «عليه السلام» در قعود لله بود و فاطمه «عليها السلام» در قيام لِلهِ بود و نتيجه همين قيام الهي تعريف مكتب تشيع و رسوائي منافقين و مرام فكري آنان بود.
? وَ لَعَمْري لَوْلا فاطِمَةُ «عليها السلام» لَمْ يُعْرَفِ المُنافِقُونَ الضَّالُّونَ الَّذينَ تَقَمَّصُوا الخِلاْفَةَ الْكُبْري، وَ عَمُوا عَنْ نَصِّ الوِلاءِ، وَ اَغْضَبُوا رَبَّ العلِيَّ، إِذْ كانَتْ «عليها السلام» تَرْغَمُ أَنْفَ المُعانِدينَ بِحُجَّتِها، وَ تَفْحُم مُغالِطيهِمْ بِبَراهينِها، وَ تَرْفَعُ لِثامَ النِّفاقِ عَنْ وُجُوهِهِمْ بِخَطاباتِها.
[و به جان خود سوگند ميخورم كه اگر فاطمه «عليها السلام» وجود نمي داشت، منافقان گمراهي كه به زور، پيراهن خلافت را بر تن كردند و نصوص ولايت را ناديده گرفتند شناخته نمي شدند، زيرا حضرتش توانست بيني معاندان و سركشان را با حجتهاي خود به خاك بمالد، غلطاندازي و اشتباه كاريهاي آنان را با براهين و دلايل روشن خود سركوب كند و نقاب نفاق را با سخنرانيهاي خود از چهره آنان به يك سو زند.]
فرهنگ_فاطمیه ، الفبای شخصیتی حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها