آنروز که ابوبکر رای آورد ، علی (ع) شکست نخورد ، مردم سرنوشت خود را به تباهی سپردند…
آنروز که عمر بر مسند خلافت نشست ، علی (ع) کوچک نشد ، مردم اشتباهشان را تکرار کردند…
آنروز که شورای شش نفره ، عثمان را بر علی (ع) ترجیح داد ، علی (ع) شکست نخورد ، خواص به مردم خیانت کردند…
ولی آنروز که علی (ع) به خواست مردم بر مسند خلافت نشست ، خود را پیروز نمی دانست بلکه مسول می دانست،… آنروز فقط مردم پیروز شدند….
آنروز هم که شمشیر اشقی الاشقیا فرق علی (ع) را شکافت ، باز هم علی (ع) شکست نخورد. که فرمود: “فزت و رب الکعبه” و این بزرگترین پیروزیست که رستگار شوی… ولی آنروز باز هم مردم شکست خوردند…
و آنروز که در کربلا ، سر حسین (ع) و هفتاد و دو تن از یارانش به نیزه رفت و زینب (س) و اسرا را به نام خارج شدگان از دین ! در خرابه های شام گرداندند و مردم هلهله کنان به دورشان…. باز هم این مردم بودند که شکست خوردند….
شاید تمام روزهایی که مردم شکست خوردند نفهمیدند که شکست خورده اند و بر طبل شادی کوبیدند….
.و این قصه شکست مردم چیز عجیبی نیست ، که تاریخ همچنان ادامه دارد….
اللهم اجعل عواقب امورنا خیرا